دیروز بعد از مدت ها من بالاخره تونستم برم سراغ نقاشی. خیلی شاهکار نشده ولی خیلی خیلی حس خوبی بهم دست داد. کار با آبرنگ خیلی لذت بخشه. ان شالله حرفه ای یاد میگیرم یه روزی :)





البته جناب همسر هم مثل همیشه پایه بودند در این کار بکر :)))




کشتی قشنگی شده بود، یکم در رنگ آمیزی از زیبایی اش کاسته شد. :)







پ.ن: خیلی ممنونم بابت کامنت هایی که برای پست دیروز گذاشتین. خیلییی هم خوشحال شدم که آدم های پر انرژی دور و برم کم ندارم.




+ امروز شنبه ای دیگر و هفته ای دیگر آغاز شد. می تونیم توی این هفته فرصت های جدید برای خودمون و زندگی مون ایجاد کنیم و می تونیم باز هم مثل گذشته باقی بمونیم. ولی یه چیز خیلییییی جدی اینه که هر روز صبح وقتی چشماتون رو باز کردید یادتون بیاد که یکی اون بالا هست که منتظره تا ببینه شما چطوری قدم برمیدارید تا همه جوره کمکتون کنه. هیچ کاری بدون تلاش نمیشه :)



* همیشه تلاش های ناقص برای سحر خیز بودن کردم و همیشه چیزی جز دلسردی نداشتم. ولی می خوام دیگه این تلاش های ناقص رو رها کنم هر روز روزمو زودتر از بقیه شروع کنم. تحت هر شرایطی. امروز ساعت 6 بیدار شدم. تا ببینیم روزهای بعد چی میشه. 






مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها