میشه وقتی هوس می کنم خیلی آروم ساکم رو ببندم و زنگ بزنم به مادرم و خداحافظی کنم و بعدش برم راه آهن؟ اولین قطار رو به سمت تو سوار بشم و طبقه ی بالا دراز بکشم و دائم به لحظه ای که کنار تو هستم فکر کنم. تا وقتی که چشم باز کنم و ببینم رسیدیم به ایستگاه. امانتداری ساکم رو قبول می کنه، اما من خیلی قبل تر دلم رو پیشت به امانت گذاشتم. همه ی سعی ام رو کردم که حتی از توی تاکسی تو رو دید نزنم. حتی حالا هم سرم رو نمیارم بالا. میخوام اول اذن دخول بخونم، حسابی گریه هامو بکنم. بعد نگاه کنم به تو








مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها